انَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحون

بسم الله الرحمن الرحیم 

با هق هق تگرگ بیا هم نوا شویم
در رود رود باد بهاری رها شویم 

با من بیا که همنفس رود و آبشار
در بهت این سکوت مجسم ، صدا شویم 

بر دوش ماست بار همه زخمها که تا
آیینه های آیه "قالوا بلی" شویم 

خون گریه می کنند چرا لاله زارها؟
ما داغ دیده ایم، مگر باخدا شویم 

از جور خاک و از کفن چاکمان چه باک؟
وقتی بناست وارث ارض و سما شویم 

در آسمانِ "حی علی" صف کشیده ایم
آماده ، تا موذن کرب و بلا شویم

 

عزیزٌ عَلَیّ ...

سخت است که در میان جمع باشی و تنها ...

سخت است که لبریز حرف باشی و مجبور به سکوت ...

خدا ... اگر تحمل می کنم فقط و فقط به خاطر تو است .

نمی خواهم از خبرهای بد بگویم  . خبر بدی که بیش از یک هفته است مثل خوره افتاده به جانم و لحظه ای دست از سرم برنمی دارد . آخر به کدام گناه ...؟ اصلا چرا تو ... چرا تویی که جز خوبی در تو نمی دیدم  و نمی بینم ... چرا تو باید قربانی  باشی؟ قربانی این همه بی وجدانی ... دوست عزیزم تحمل بیشتر کن ... خدا را داری . همین !

گفتم که ، نمی خواهم از خبرهای بد بگویم . اما اهانت وهابیت ملعون هم مزید بر علت شده پریشانی مرا ...

خبرهای خوب هم دارند نو به نو می رسند. می شنوم و می خندم و شادمانی می کنم . خبرهای خوب ، خوشحالم می کنند اما حالم را خوش نمی کنند . خبرهای خوب زیادند و خوب هم بلدند چه وقت بیایند . منتظرشان بودم. فقط برای اینکه باعث شدند دق نکنم ...

ماه هاست که دلم خون است . اما چاره ام تنها سکوت است و سکوت . دوست خوب در این روزها غنیمت ... نه ! نعمتی است از خدا ...

 

      پاورقی

دستت را می بوسم مادر ... دستت را می بوسم بابا ... باز هم شرمنده ام کردید . محتاجم به دعای خیرتان.